فهرست مطالب

مطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان - سال چهاردهم شماره 2 (پیاپی 54، زمستان 1398)

فصلنامه مطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان
سال چهاردهم شماره 2 (پیاپی 54، زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/06/26
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محمدباقر آخوندی، فاطمه همتی* صفحات 7-29

    بررسی های صورت گرفته در خصوص طلاق در مشهد نشان می دهد که از سال 1390 تاکنون شاهد سیر صعودی طلاق هستیم. به عنوان مثال، در سال 1390، تعداد طلاق های ثبت شده 13809 مورد بوده است که در مقایسه با سال گذشته7/3% رشد داشته است. با توجه به آمارهای موجود، مشاهده می شود که جامعه ما در زمینه طلاق از وضعیت مناسبیبرخوردار نیست و نرخ طلاق سیر صعودی دارد و نیازی به پژوهش در این زمینه احساس می شود.به همین دلیل، هدف اصلی پژوهش مطالعه ی زمینه ها و بسترهای شکل گیری فرایند طلاق است. این پژوهش کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است و برای این منظور40 نفر نمونه ی طلاق گرفته یا در حال طلاق در شهر مشهد به روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی و با استفاده از مصاحبه ی عمیق و باز، مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نظریه ی مبنایی و در قالب مدل پارادایمی استروس و کوربین، نشان داد که نقاط آغازین در طلاق، عبارتند از سردی در روابط زناشویی، عوامل شخصیتی، پنهان کاری، عدم بهبود زندگی، تغییرات منفی، سوء ظن، حس به خیانت، اشتباه در تعیین مصداق و افشای دروغ. هم چنین بسترها و زمینه های طلاق شامل زمینه ها و بسترهای روانی، شخصیتی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی است. علاوه بر این، عوامل مداخله گر طلاق در بردارنده ی دخالت اطرافیان، ازدواج اجباری، نارضایتی والدین در ازدواج، شفاف سازی حقایق، ناکامی در آرزوها، تصمیم برای جدایی، تنش در خانواده، تعهد، قبح طلاق، هراس، تلاش برای حفظ زندگی، بخشش و اعتقاد به تحصیلات دانشگاهی است.

    کلیدواژگان: روش داده بنیاد، طلاق، نمونه گیری نظری
  • سید علیرضا افشانی*، حسین عباس نژاد صفحات 30-59

    چکیده یکی از مولفه های اساسی در توسعه هر جامعه ای، مشارکت و عدم انزوای اجتماعی افراد آن جامعه است. پایین بودن سطح میزان انزوای اجتماعی، در هر جامعه ای پیش نیاز هر گونه توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محسوب شده است. آگاهی از وضعیت انزوای اجتماعی ساکنان یک اجتماع، نقش موثری در شناخت چالش ها و راهکارهای توسعه یک جامعه داشته و به برنامه ریزی در جهت رسیدن به توسعه پایدار در جامعه کمک خواهد نمود. به عقیده بسیاری از محققین و صاحب نظران، یکی از عواملی که نقش قابل ملاحظه ای در کاهش میزان انزوای اجتماعی دارد، دین داری است. لذا پژوهش حاضر در صدد است تا رابطه بین دین داری، با انزوای اجتماعی را در بین شهروندان شهر مشهد مورد بررسی قرار دهد. روش این تحقیق پیمایشی بوده و جمع آوری داده ها به کمک پرسشنامه محقق ساخته دین داری و پرسشنامه استاندارد انزوای اجتماعی (دی یونگ گیرولد) صورت گرفته و روایی به صورت محتوایی احراز شده است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 323 نفر تعیین شده است. پرسشنامه در سطح شهر مشهد توزیع و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای اجرا شده و داده های تحقیق در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و اموس مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که میانگین نمرات پاسخ گویان به لحاظ انزوای اجتماعی در سطح کمی پایین تر از حد متوسط (90/28 در مقایسه با میانگین نظری 33) و از لحاظ میزان دین داری در سطح بیشتر از حد متوسط (61/86 در مقایسه با میانگین نظری 72) قرار دارند. هم چنین آزمون فرضیه اصلی تحقیق نشان داد رابطه معکوس و معنا داری (173/0-) بین دین د اری و انزوای اجتماعی وجود دارد و بین سطح دین داری بر حسب وضعیت تاهل و جنسیت و سطح انزوای اجتماعی بر حسب وضعیت تاهل و جنسیت، تفاوت معناداری مشاهده نمی شود. نتایج این تحقیق، همسو با دیدگاه جامعه شناسان بزرگی هم چون استارک، بین بریچ، برگر، یونگ، ویلسون، دورکیم، پوتنام، ادی و یینگر است که معتقدند رابطه معناداری بین دین داری و انزوای اجتماعی وجود دارد.

    کلیدواژگان: دین داری، انزوای اجتماعی، تنهایی عاطفی، تنهایی اجتماعی
  • محمد حجی پور*، جواد کریمی پور، گلسار حجی پور، فاطمه نعمتی صفحات 60-76

     وقف به عنوان یک نهاد ملی- مذهبی با نیت خیرخواهانه، در صورت برنامه ریزی و مدیریت عقلایی می تواند سرمایه ای برای توسعه فضای اجتماعی و جغرافیایی باشد. در حقیقت، موقوفات عمدتا کالاهای سرمایه ای اعم از پول، زمین و مستغلات است که در محاسبات انباشت سرمایه هر فضای جغرافیایی، می تواند نقش قابل توجهی داشته باشد. بر پایه ی این رویکرد، در مقاله پیش رو تلاش گردیده تا به واکاوی توزیع جغرافیایی موقوفات استان در شهرستان های منتخب پرداخته شود. این تحقیق با مطالعه ی اسنادی انجام شده است. به منظور بازنمایی توزیع فضایی سرمایه های وقفی از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. در نهایت، از یافته ها می توان نتیجه گرفت که نابرابری در توزیع و انباشت سرمایه وقف میان نواحی استان، وجود دارد. هم چنین مدل تراکم و انباشت سرمایه وقفی در فضای جغرافیایی استان حاکی از الگوی قطبی است. به عبارتی، می توان قطب برخورداری از کالاهای سرمایه ای وقفی را در مرکز استان با اختلاف زیاد مشاهده نمود. از این رو، می توان انتظار داشت که اثربخشی وقف در اقتصاد فضا و رفاه انسانی، دارای تفاوت معناداری بین مناطق باشد.

    کلیدواژگان: توسعه اقتصادی، انباشت سرمایه، موقوفه، استان خراسان جنوبی
  • کرامت الله زیاری*، رباب ملکی، ابراهیم معمری صفحات 78-102

    پایداری اجتماعی، می تواند به عنوان یکی از مهمترین و کلیدی‏ترین ابزار در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های شهری محسوب شود. در این رابطه بین ابعاد توسعه پایدار، بعد اجتماعی یکی از ابعاد اصلی شناخته می شود. توجه به رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن در برنامه های توسعه باعث افزایش کیفیت زندگی مردم می شود. هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی شاخص های پایداری اجتماعی در شهرستان های استان خراسان شمالی است. برای مشخص شدن سطح پایداری اجتماعی، از الگوی تصمیم گیری چندمعیاره ترکیبی واسپاس استفاده شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی می باشد. شاخص های مورد مطالعه از طریق مطالعات کتابخانه ای و استفاده از سالنامه آماری استان استخراج شد. بر پایه یافته های پژوهش، شاخص های پایداری اجتماعی در قالب مدل واسپاس نشان می دهد که شهرستان بجنورد با امتیاز 856/0، بالاترین و مطلوب ترین شرایط را از نظر پایداری اجتماعی دارا می باشد و شهرستان اسفراین با امتیاز 009/0، نامطلوب ترین شرایط را از نظر شاخص های پایداری اجتماعی به خود اختصاص داده است. هم چنین نتایج نشان می دهد که همبستگی معنی داری بین ضریب (Q) توسعه پایدار اجتماعی و شمار جمعیتی شهرستان های استان وجود دارد. در واقع، توزیع و نحوه تخصیص منابع و منافع که مهمترین عامل به شمار می رود و رابطه جمعیت و توسعه را تعریف می کند، در شهرستان های استان متعادل نبوده است. لذا پژوهش حاضر، نگاه ویژه مسوولان و مدیران شهری را در سطوح مختلف تصمیم گیری و در نظر گرفتن شرایط وضع موجود، جهت توسعه زیرساخت ها و توجه به توزیع عادلانه امکانات و خدمات در بخش های مختلف، به گونه ای که تمامی شهروندان در شهرها و روستاهای مختلف استان به این خدمات و زیرساخت های پایداری اجتماعی دسترسی داشته باشند، می طلبد.

    کلیدواژگان: پایداری اجتماعی، توسعه پایدار، تصمیم گیری چندمعیاره، الگوی کمی ریاضی واسپاس
  • محمد غفاری فرد*، اسلام الدین رضایی، احمد هومان صفحات 103-126

    عدالت به عنوان یک مقوله ی اقتصادی- اجتماعی از مباحث مهم جهت تحلیل، برنامه ریزی و سیاست گذاری اقتصادی- اجتماعی محسوب می شود که درکنار موضوعاتی چون فقر و نابرابری اجتماعی قابل بررسی است. هدف این پژوهش رتبه بندی شهرستان های استان های منطقه 9 آمایش سرزمین (خراسان جنوبی، خراسان رضوی و خراسان شمالی) از نگاه نابرابری بر اساس 24 شاخص قانون استفاده متوازن کشور است. در این تحقیق برای وزن دهی شاخص ها، از روش تحلیل سلسله مراتبی و برای رتبه بندی شهرستان ها، از روش تاپسیس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که از میان 24 شاخص مورد نظر، شاخص های نرخ بیکاری، باسوادی و بهره مندی روستا ها از آب آشامیدنی سالم، سرانه درآمد کوششی شهرداری ها و نسبت طول راه های روستایی آسفالت شده به کل راه های روستایی بیش ترین اثرگذاری را در تعیین نابرابری شهرستان ها دارا هستند و هم چنین شاخص های زیرساخت های مخابراتی شهرک ها و نواحی صنعتی، تعداد سالن های سرپوشیده و روباز از اهمیت کمتری برخوردارند. بر اساس شاخص ترکیبی نابرابری، شهرستان های سرخس، قوچان، کلات، باخرز و نهبندان به ترتیب در رتبه های اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم قرار گرفته اند و شهرستان های گرمه جاجرم، بجنورد، گناباد و نیشابور به ترتیب در رتبه های چهل وسوم، چهل و چهارم، چهل وپنجم، چهل و ششم و چهل وهفتم قرارگرفته اند که بر اساس شاخص های قانون استفاده متوزان از جایگاه بهتری برخوردار هستند. بنابراین، برای کاهش نابرابری های موجود میان شهرستان های یاد شده، باید برنامه ریزان استانی تصمیمات و اقدامات مناسب در خصوص کاهش نرخ بیکاری، افزایش نرخ باسوادی، ارتقای بهره مندی روستاها از آب آشامیدنی سالم، امور زیربنایی و بهداشتی، اتخاذ نمایند.

    کلیدواژگان: درجه محرومیت، تاپسیس، تحلیل سلسله مراتبی، آمایش سرزمین
  • طاهره میرزایی* صفحات 127-144

    ضرب المثل ها به عنوان یکی از بارزترین جلوه های ادبیات عامه، نقش مهمی در شناخت فرهنگ و اندیشه مردم دارد. مقاله پیش رو در نظر دارد ضمن معرفی گویش گریمنج، به عنوان یکی از قدیمی ترین گویش های جنوب خراسان، ضرب المثل های رایج این منطقه را از دیدگاه بلاغی بررسی کند، تا دریابد این امثال از نظر کاربرد ایماژ و صور خیال تا چه میزان قابل توجه هستند و کدام یک از صناعات بیانی در امثال مورد نظر، کاربرد بیشتری دارد. نتایج این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بیانگر آن است که ارزش بلاغی این امثال بسیار قابل توجه است و از تمام ظرفیت های علم بیان درآن استفاده شده است و این نتیجه ی قدرت تصویرسازی و خیال پردازی گویندگان، برای نفوذ در دل ها و اذهان است. زیرساخت غالب ضرب المثل ها برپایه تشبیه است اما گرایش به استعاره بویژه استعاره تمثیلی در آنها بیشتر است و بیشتر ضرب المثل ها، استعاره مرکب یا تمثیلی هستند. هم چنین در مثل های رایج گریمنج از واژگان، مفاهیم و اصطلاحات مربوط به کشاورزی و دامداری و اقلیم مخصوص این منطقه مانند زعفران، ولگار و... استفاده شده است. تک مصراعی بودن اغلب امثال این گویش، باعث تاثیر بیشتر و تاکید بر پیام نهفته در آن شده است.

    کلیدواژگان: ضرب المثل، گویش گریمنجی، تشبیه، کنایه، استعاره